بازار شماره
آن پسر بد است.
شما می توانید دیک من را بمکید، من مهم نیستم)
الهی
¶ من خیلی می خواهم ¶
و دختر به تنهایی مسیر انحرافی را طی می کند - اینگونه است که بابا روشن می شود. چه مردی می ایستد وقتی چنین الاغ خوش ذوقی دور او می چرخد. البته وقتی گذاشت تو دهنش مثل ساعت پیش میرفت. او از چه چیزی باید خجالت بکشد - بلافاصله مشخص است که او عاشق دیک است ، چرا اقوام را امتحان نکنید. حتی بیدمشک تنگش هم نمیتوانست در برابر چنین دیکی مقاومت کند - آن را طوری گذاشت که حتی خود او هم آبش را میخورد. بعد از کم کردن سینه هایم بالاخره آرام شد. آره، این یک نوک پستان است.
آخوند بسیار ریزه اندام است، نه فقط دخترانش، بلکه راسو و الاغش. و چه در مورد کمر او، چه کمری، درست مثل کمر مورچه. در مجموع، گربه تنگ فقط یک لعنتی دیوانه از چنین دیکی دریافت کرد. اما او تنها کسی بود که ناله می کرد، و آیا آن مرد کاملاً چوبی بود، با یک دیک مانند آن و یک آخوند کنارش؟ به سختی به آخرش رسیدم، همه چیز متورم و سفت شده بود، تقریباً ده بار خودم را قطع کردم.
ویدیو های مرتبط
دختر شاداب و ژست اشتها آور است. چنین دوستی از آن پسر از نظر کیفی لعنت کرده است اما هنوز موقعیتش را تغییر داده است، پس به طور کلی فوق العاده خواهد بود!